وای صبحیه تقریبا یه ربع پیش وقتی خواب بودم صدا پا شنیدم بعد دیدم چند نفر پشت در اتاقن 

منم تنها تو باغ

منم یابو اب دادم گفتم اگه دزدن میبینند من تو باغم میرند 

بعد یه دفعه شروع کردند درو تکون بدند 

از جام پریدم بالا

دیدم نیرو انتظامیه 

اصلا زهرم پکید خخخخخخ(نمیدونم معنیش چیه ولی اینجا رسمه موقع ترسیدن زیاد میگن خخخ)

بعد امدن همه جارو گشتن دیدن چیزیکه بدردشون بخوره ندارم رفتن 

خدارو شکر به خیر گذشت 

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر خوب پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 11:32

منم که اینجا نشسته بودم ترسیدم....

حالا همون خونه بمونی بهتره....یهو دیدی یکی از این خرت و پرتای شکست عشقی خوردا یه جایی جا موند....خر بیار باقالی بار کن....

خخخخ
نه دیگه خطشونو کور کردم
البته اینو اصلاح کنم که من گفتم شکست خورده ها نه شکست عشقی خوردهها خخخخخ

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.