صبح که رسیدم هوا مه بود همراه با رطوبت بالا و یه نمه هم سرد
خیلی خوب بود اصلا حال ادم عالی میشد
زنگ زدم دوستم امد دنبالم از راه امدیم پایه گله
یه پنجاه تا بز داشت بایه یه سی تا بچه بز
بز خیلی زرنگه نمیدونید این بچه بزا اینقدر شیرین بودند
دوستم یکی یکی می اوردیشون بهشون شیر میداد و برشون میگردون تو آخورشون
یه لیوان شیر داغم خودم خوردم اینقدر خوب و خوش مزه بود که الان باز هوس کردم : )))
خیلی اب هواش خوبه خیلی اگه ازدواج کرده بودم حتما خانوم رو راضی میکردم بیایم اینجا : ))
دلم میخواد بنویسم براتون ولی حال ندارم
فعلا شبتون بخیر :)