شاگرد آهن فروشه یه همکلاسیا دبیرستانمه 

صبحیه زنگش زدم گفتم این فاکتورو برام بفرس 

گفت باشه 

گفتم  خب حساب کتابامو بکن تصفیه کنم 

یه ربع بعد زنگ زد گفت یک نیم بدهکاری

گفتم خب شماره کارت بده 

شماره کارت خودشو داد قطع کرد 

خودم نشستم یه حساب کردم دیدم خونه پرش یه تومن دیگه بدهکار میشم 

امروز درمغازشون رفتم گفتم فکر کنم اشتباه حساب کردی. به یه حالت طلبکارانه ای برگشت  گفت تو درسشو حساب کن ببینم چطوری حساب میکنی  

حساب کردم گفتم یه تومن بدهکار میشم 

ماشین حسابو گرفت یهبار دیگم خودش حساب کرد دید درست میگم هیچی نگفت یه تومنو دادمو امدم 

حالا نتیجه به اینکه در بهترین حالت که بگیم این دوست ما سهوی اینکارو کرده هواستونو جمع کنید حتی تویه ریزه ترین کارها اگه یکم نشی بازی در بیارید یا فکر کنند ناشی هستید سرتون کلاه میرهء

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.