دنیا پر از ادم هایه تنهایی است که از پیشنهاد دادن میترسن
یک دیالوگ از فیلمgreen book
اول بگم با اینکه این فیلمو قبلا دیدم ولی این پست رو از تو وب یه آدم خیلی خفن کپی کردم : ) ادرسشو نمیزارم چون یه موقع سه کاری میشه پس اصلا منتظرش نباشین : )))
یه سوال به نظرتون چقدر این دیالوگ درسته ؟
یه چیزی که مطمینم اینه اگه به کسی پیشنهاد بدی فارغ از جوابی که میده مطمئنا هزار سال دیگه دم فوت هیچ وقت حسرتشو نمیخوری که چرا اون روز شانسمو امتحان نکردم :دی
ولی خب مسئله اینه
چطور بری پیشنهاد بدی که حمل بر جسارت یا بی بند باری یا چشم پلشتی (همون هیزی خودمون : ) ) یا هر چیز دیگه ای نباشه
مثلا یه نفرو میبینی بدلت میشینه بری بهش بگی ببخشید شما خیلی خوشگلین میشه ما با هم باشیم
قاعدتا اون میگه چون شما خیلی زشتین پس گمشو خخخخخ
حالا دور از شوخی باز برگشتیم سر همون بحث ترس که اینجا ترس از قضاوت شدن هست به نظرتون نباید بترسیم که مثلا با این قضاوت شدنه جایگاهمون و یا شانمون رو از دست میدیم یا مثلا نترسیم از واکنش طرف که ممکنه غرورمونو خرد کنه
با دوستم که حرف میزدم میگفت اینجا اینقدر خوبه میری به طرف میگی من از شما خوشم امده میشه با هم باشیم ؟و بدون هیچ ترسی جوابت رو میشنوی
نمیگم فرهنگ اونا بهتره یا ما چون سوادشو ندارم ولی کاش اینجا هم اینطوری میشد و اینقدر ترس ها و استرس هایه الکی روح و جونمون رو نمیخورد