در هر کس ناکس ، مهر تو دیدم
در هر خشم غضب ، مهر تو دیدم
در هر شکوفه در هر برگ رنگ رخسار تو دیدم
در هر معشوق گریان ، عاشق دیوانه رنگ رخسار تو دیدم
در هر قطره باران یا که اشک ، لطافت تو دیدم
در هر لحظه خشم یا که کین ، لطافت تو دیدم
عالم همگی جلوه گاه توست
دیده بینا نیست که ببیند رویه توست
...
هرچی بیشتر تو لحظات زندگیم ریز میشم میبینم بیشترین کسی که مراقبم بوده خدا بودم و بیشترین کسی که بهم اسیب زده خودم بودم
وقتی با ترسام با خشمم با شهوتم با کینه هام با دروغ هم با حسادت هام با طمع هام و..... خواستم زندگی رو جلو ببرم
خدایا منو نجات بده از دست خودم