خانه عناوین مطالب تماس با من

عشق الهی

:)

عشق الهی

:)

درباره من

ادامه...

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]

بایگانی

  • اردیبهشت 1404 1
  • فروردین 1404 4
  • اسفند 1403 4
  • بهمن 1403 1
  • دی 1403 1
  • آذر 1403 1
  • آبان 1403 1
  • مهر 1403 1
  • اردیبهشت 1403 2
  • فروردین 1403 9
  • اسفند 1402 4
  • بهمن 1402 6
  • دی 1402 9
  • آذر 1402 13
  • آبان 1402 5
  • مهر 1402 3
  • شهریور 1402 8
  • مرداد 1402 7
  • تیر 1402 14
  • خرداد 1402 3
  • اردیبهشت 1402 5
  • فروردین 1402 3
  • اسفند 1401 4
  • بهمن 1401 5
  • دی 1401 1
  • آذر 1401 1
  • آبان 1401 1
  • شهریور 1401 1
  • مرداد 1401 1
  • تیر 1401 1
  • خرداد 1401 2
  • اردیبهشت 1401 3
  • فروردین 1401 1
  • اسفند 1400 1
  • بهمن 1400 1
  • آذر 1400 1
  • خرداد 1400 1
  • فروردین 1400 1
  • اسفند 1399 1
  • مهر 1399 1
  • شهریور 1399 1
  • مهر 1398 1
  • شهریور 1398 9
  • مرداد 1398 9
  • تیر 1398 11
  • خرداد 1398 6
  • اردیبهشت 1398 20
  • فروردین 1398 13
  • اسفند 1397 8
  • بهمن 1397 9
  • دی 1397 7
  • آذر 1397 10
  • آبان 1397 5
  • مهر 1397 17
  • شهریور 1397 9
  • مرداد 1397 11
  • تیر 1397 5
  • خرداد 1397 11
  • اردیبهشت 1397 4
  • فروردین 1397 3
  • اسفند 1396 4
  • بهمن 1396 3
  • مهر 1396 1
  • شهریور 1396 14
  • مرداد 1396 13
  • تیر 1396 10
  • خرداد 1396 4
  • اردیبهشت 1396 5
  • فروردین 1396 1
  • اسفند 1395 2
  • بهمن 1395 1
  • دی 1395 1
  • مرداد 1395 1
  • تیر 1395 14
  • خرداد 1395 24
  • اردیبهشت 1395 25
  • فروردین 1395 14
  • اسفند 1394 16
  • بهمن 1394 11
  • دی 1394 9
  • آذر 1394 14
  • آبان 1394 6
  • مهر 1394 5
  • شهریور 1394 9
  • مرداد 1394 11
  • تیر 1394 6
  • خرداد 1394 11

جستجو


آمار : 24101 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 23 خرداد 1401 23:57
    یکی از بزرگترین لذتایه من تو این دنیا اینه کهدر حال برگشت از کار یکم خوراکی بخرم بیام با خانمم با هم بخوریم و فیلم ببینیم با خانمم اصلا سر فیلم دیدن تفاهم نداریم ولی کی میدونه اگه یکی دیگه جاش بود شاید تو خورد خوراکم تفاهم نداشتیم
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 4 خرداد 1401 23:53
    هر وقت حالم بد میشه دقیق رو خودم متمرکز میشم میبینم تهش مقصر این حال بدیم خودمم یک جنبه منفی از شخصیتم مثلا غرورم یا تنبلیم یا خساستم یا امثالهم اسیب دیده که باعث ناراحتیم شده جالبه اگه بتونم این بعد منفی رو تمومش کنم دیگه دلیلی برا حال بدیم وجود نداره به امید اونروز
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401 01:14
    امشب نشستیم فیلم کلاه قرمزی و پسر خاله رو دیدیم یادم نمیاد اصلا قبلا دیده بودمش یا نه ولی انگاری بار اول بود میدیدمش و پنج سالمم بیشتر نیست خخخبه همون شادابی و همون طراوت ... سخنرانیا دکتر الهه قمشه ای رو دان کردم سر کار هروقت تنها باشم گوش میکنم بسیار لذت بخش و شیربنه یه ارامش خاصی در صداشون هست که ادمو اروم میکنه...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 17 اردیبهشت 1401 13:52
    یه رفیقی دارم خیلی پسر خوبیه حالا عاشق شده اینقدر حالش بده یاد یاد اون دوران افتادم عجب دوران شخمی بود :)) خدا رو شکر تموم شد کاش این رفیق منم دل بکنه تا جون نکنده .... این هفته با دوستام رفتیم شمال مجردی :) خدارو شکر خانمم گیر نیست دو شب و سه روز تو جنگل بودیم عالی بود از خلخال تو جنگل امدیم اسالم بسیار مسیر زیبایی...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1401 22:43
    سلام رفقایه خوبم خوبید؟:) دارم دختر دار میشم دارم بابا میشم لای لای لای لای :)))) باورتون نمیشه از همین الان برا ایندش نگرانم همش میگم خدایا کمک کن که خوب تربیتش کنم که کمبود نداشته باشه باشه که تو زندگیش گیر کسی نباشه و هزاران چیز دیگه دیگه امید به خدا ......... به قول مادر بزرگم این ماه رمضونم دیگه چشم سفید کرده مگه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 8 فروردین 1401 22:47
    اگه یه روز خواستید بیاید دیدنم و احیانا خواستید برام هدیه بیارید بدونید هیچ چیز مثل یه متاب خوب منو خوشحال نمیکنه ،
  • [ بدون عنوان ] شنبه 28 اسفند 1400 23:14
    سال نوتون پیشا پیش مبارک
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 20 بهمن 1400 22:58
    دیشب خواب ذیدم زنم رفته برام خواستگاری دختره هم قبول کرده سه تایی نشستیم سر سفره عقد خخخخخیعنی هعی میگفتم خدایا من تو این یکیشم موندم این چه گهیه دارم میخورم خخخخ
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 23 آذر 1400 22:34
    سلاااام به قدیمیا به جدیدا به اونا که میخوننمون به اونا که نمیخوننمون به اونا که پیام میزارند به اونا که نمیزارند :)) خواستم بگم همتونو دوست دارم فراتر از این عاشقتونم حالم خیلی خوبه خدارو شکر میرم کارمیرم باشگاه غذا خوب میخورم دوستانم ادمایه خوبین بیمار نیستم و هزار دلیل دیگه واسه شکر گفتن میدونید ما اداب زندگی کردن...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 15 خرداد 1400 19:06
    سه شنبه این هفته عروسیمه همه دوستان دعوتن به شرطب که پیام بدن و ادرس پست الکتریکیشونو بدند،
  • [ بدون عنوان ] شنبه 28 فروردین 1400 22:35
    ماه رمضون شروع شده یاد سریال گیم اف ترونز افتادم رمضون ایز کامینگ خخخخخخخ اینقدرام ترسناک نیست فعلا که چیزی بهمون نشون نمیده شاید به قول قدیمیا سر بزرگش زیر پتو هست خخخخخ نمیدونم شاید ما پوست کلفت شدیم خخخخ اکثرا ادمایه اطرافم اعزم رفتن دارند و اما من موندم توان رفتن دارم ولی دل رفتن نه خدا ازشون نگذره چطور میخوان...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 21 اسفند 1399 18:20
    اگه حالتون بد شد شروع کنید شعرایه مولانارو بخونین عجیب معجزه میکنه .... خونمو ساختم یعنی اخراشه فقط میخوام برم توش بخوابم :)))))))) خونه خیلی خوبه
  • [ بدون عنوان ] شنبه 26 مهر 1399 22:18
    اندازه یه رود خونه مشکل دارم و اندازه یه دریا حالم خوبه و ارامش دارم :) مراقب خودتون باشید :)
  • [ بدون عنوان ] جمعه 7 شهریور 1399 09:59
    تو فروم نجباد دات کام یه پستی بود به اسم خواستم بگم هرکی هرچی میخواست بگه می مد اونجا میگفت :) بیاد اونجا خواستم بگم یادش بخیر حالا که فکرشو میکنم چه روزایی بود حتی اون روز بداش :)) خواستم بگم باز رفتم سر کار قبلیم یه مغازه برا خودم زدم درامدم به خوبی اون روزام نیست ولی بدم نیست شکر خواستم بگم ازدواج کردم :))))...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 3 مهر 1398 13:06
    چقدر حرم ذهن قلب ادمو اروم میکنه کاش مام یه امام رضا اصفهان داشتیم هر وقت دلمون میگرفت میرفتیم پیشش
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 31 شهریور 1398 17:02
    اون هفته اینقدر مشکلات روحی داشتم که شبا خوابم نمیبرد الان اینقدر اروم شدم که تلافی کم خوابیامم اینجا میخوابم : ) تنهایی خیلی بهم فشار میاره دوتا گزینه دارم یا دوست دختر یا ازدواج فعلا هر دو گزینه رو گذاشتم رو میز تا ببینم کدومش زودتر نصیبم میشه خدایا من بهت ایمان دارم همیشه بهترین هارو برام رقم زدی .ببخش اگه خریتم...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 28 شهریور 1398 17:16
    امدم مشهد توفیق باشه نائب الزیاره همتون هستم و به نیت همتون دو رکعت نماز زیارت میخونم
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 شهریور 1398 16:37
    روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر سینه گو شعله آتشکده فارس بکش دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر دولت پیر مغان باد که باقی سهل است دیگری گو برو و نام من از یاد...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 21 شهریور 1398 01:20
    زنگ زدم رفیقم ـمیبینم تنهاســ میگم زشته ادم دوتا زن داشته باشه و تنها بخوابه میگه یکیو فرستادم ارومیه خونه باباش یکیم فرستادم اصفهان خونه باباش یکم بخوابم : ) ادم نمیدونه ارامش کجاست
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 18 شهریور 1398 19:35
    خدایا شکرت
  • [ بدون عنوان ] شنبه 16 شهریور 1398 13:14
    به همه شک کنید جز به اون خدایی که موقع سختیا از ته دل صداش میکنید هیچ وقت بهش شک نکنید .
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 12 شهریور 1398 20:47
    بعد ظهرا میرم تو پارک میشینم دیروز دوتا پسره دعواشون شد شروع کردند بهش بلند بلند فحش خواهر مادر بدند بلند شدم گفتم اروم باشید خانواده نشسته پسر جفتشوم رفتند نشستند سوم شخص درونم گفت جووون با جذبه کی بودیییی تو ؟ باید یکیو پیدا کنم میرم پارک باهاش والیبال بازی کنم
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 3 شهریور 1398 20:47
    مامانم از مشهد امده یه کمر بند برام سوغاتی اورده میگه مامان هروقت خواستی بری دختر بازی استفادش کن خخخخخ واقعا نمیتونم درکش کنپ نه به اون کتکاش سر نماز خوندن و دینداریش نه این برخوردش البته فکر نکنید شوخی کردا اصلا براش این چیزا مهم نیست میدونی همین تضادشه که باعث میشه ازش بدم میاد به نظرم نمیشه هم خوب بود هم بد دلم...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 1 شهریور 1398 15:34
    یه رفیقی دارم یه گروه مختلط والیبال داره جمعه ها سالن میگیرند میرند والیبال بازی میکنند یه ماهه منم باهاشون میرم اینقدر خوبه من قشنگ تا دوشنبه رو شارژم؛ 'روزی ده الی یازده ساعت به کارام میرسم ولی از دوشنبه افت میکنم :/ البته بازیم خوب نیست حیلی توپ خراب میکنم ولی بچه ها دمشون گرم اصلا به روم نمیارند خیلی کم ادمایه...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 31 مرداد 1398 10:15
    عجیب نیاز دارم یکم با یه غریبه حرف بزنم هیچ تمرکزی ندارم از برنامم عقب افتادم مخاطبین خاموش گرامی :) اگر کسی حوصله حرف زدن یه ایدی تلگرامی اینستاگرامی جایی بده بریم یکم حرف بزنیم بنده پیشاپیش حسن نیت خودمو اعلام میکنم : )
  • [ بدون عنوان ] شنبه 26 مرداد 1398 16:33
    اگه دوستانی دارید که وقتی گند میزنید پشتتون می ایستادند و اجازه نمیدن آب تو دلتون تکون بخوره قدر اینارو بدونید که خیلی خیلی کمیابند . پ.ن البته این به معنا نیست که انتظار بیجا از دوستاتون داشته باشید ........ هر وقت میریم بیرون همه کارارو من میکنم نه اجباری باشه .خوشم میاد بعد دیروز دوستم میگفت کاش دختر بودی می امدم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 20 مرداد 1398 12:03
    روز دیدار فراموش نخواهم کرد که عمری بدیدارت گذراندم روز دیدار تقاص همه ی عمر رفته را میگیرم روز دیدار چنان در آغوش میفشارمت که یکی شویم تا دیگر دنیا نتواند مارا از هم جدا کند دلنوشته
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 14 مرداد 1398 02:14
    شبایی که خوابم نمیبره بیشتر احساس تنهایی میکنم اعصابم میریزه بهم دست درد میگیرم نمیدونم تهش چی قراره بشه ولی خوشحالم چون یه کور سو امیدی ته دلم حسم میکنم عمیقا به این باور دارم ادما تاوان کارایی که میکنند رو تویه همین دنیا میبینند وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم فقط فقط تاوان یک چیز رو دارم پس میدم و اون حماقت هایه...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 9 مرداد 1398 13:05
    خوب بودن وقتی میتونی بد باشی خیلی سخته خدایادستم به دامنت تو ادم نیستی نمیدونی ادم بودن خیلی سخته
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 8 مرداد 1398 15:25
    بعضی ادما یجوری کاملا که اصلا ادم باورش نمیشه چطوری میشه یه نفر اینقدر کامل باشه بعد میبینی ساعت پنجه صبحه ولی طرف هنوز دست از تلاش برنداشته بله موفقیت اتفاقی نیست
  • 537
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • صفحه 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 18