-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 مرداد 1398 23:02
این رفیقم بود گفتم رفته زن دوم گرفته امروز پیام داده : خیلی گرفتارم دلم میخواد بشینم یه جا و زار زار گریه کنم. هعی امدم بگم هرکی خربزه میخوره پا لرزشم میشینه دیدم خوب نیست نمک به زخمش بپاشم هر ادمی ممکنه اشتباه بکنه گفتم دادا لااقل به دومیه واقعیت رو بگو خودشون بفهمن خیلی بدتره .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مرداد 1398 08:21
باران که شدى مپرس ، این خانه ى کیست.. سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست.. باران که شدى، پیاله ها را نشمار... جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست... باران ! تو که از پیش خدا مى آیی توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست... بر درگه او چونکه بیفتند به خاک شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى حمد و فلق و نعره ى...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 مرداد 1398 18:46
حالا من نوشتم گاهی ادم چیزی نگه سنگین تره شما چرا جدی گرفتید : ) واس خودم نوشتم: )
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 تیر 1398 23:12
نوشتم تا یادم بمونه خیلی وقتها ادم هیچی نگه سنگین تره
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 تیر 1398 20:57
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 تیر 1398 12:55
خدایا شکرت روزی هزار بار خدایا شکرت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 تیر 1398 21:34
چه وقتی؟کجا؟قایق لحظه ها منو میبره تا رسیدن به ما
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 تیر 1398 14:12
دختر شیرازی جونم دختر شیرازی موهاتو به من بنما تا شوم راضی موهامو میخوای چه کنی بی حیا پسر کمند تو بازار ندیدی اینم مثل اونه ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه دختر شیرازی جونم دختر شیرازی ابروتو به من بنما تا بشم راضی ابرومو میخوای چه کنی بی حیا پسر کمون تو بازار ندیدی اینم مثل اونه ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرون
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 تیر 1398 17:14
دنیا پر از ادم هایه تنهایی است که از پیشنهاد دادن میترسن یک دیالوگ از فیلمgreen book اول بگم با اینکه این فیلمو قبلا دیدم ولی این پست رو از تو وب یه آدم خیلی خفن کپی کردم : ) ادرسشو نمیزارم چون یه موقع سه کاری میشه پس اصلا منتظرش نباشین : ))) یه سوال به نظرتون چقدر این دیالوگ درسته ؟ یه چیزی که مطمینم اینه اگه به کسی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 تیر 1398 01:32
تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت ای خدای من فدایت جان من جمله فرزندان و خان و مان من تو کجایی تا سرت شانه کنم چارقت را دوزم و بخیه زنم جامه ات شویم شپش هایت کشم شیر پیشت آورم ای محتشم ور تو را بیماریی آید به پیش من تو را غمخوار باشم همچو خویش دست ِ کت بوسم بمالم پای کت وقت خواب آید بروبم جای کت گر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 تیر 1398 11:22
دستش تا مچ رو دهنمه میگه اینقدر ساکتی !درد داری؟میگم اااااااااا و ابرهامو میدم بالا میگه نمیتونی حرف بزنی؟میگم اااااااااا دستشو در میاره میگه درد داری امدم حرف بزنم فایلشوتو دندونم جا گزاشته بود با دندون بالاییم فشارش دادم تا ته رفت تو عصب دندونم زمین و زمان رو گاز میگرفتم و با دستام محکم کناره هایه صندلی رو گرفته...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 تیر 1398 00:24
تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت ای خدای من فدایت جان من جمله فرزندان و خان و مان من تو کجایی تا سرت شانه کنم چارقت را دوزم و بخیه زنم جامه ات شویم شپش هایت کشم شیر پیشت آورم ای محتشم ور تو را بیماریی آید به پیش من تو را غمخوار باشم همچو خویش دست ِ کت بوسم بمالم پای کت وقت خواب آید بروبم جای کت گر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 تیر 1398 16:45
یادتونه درباره یه دوستام نوشته بودم می امد تو باغ با هم درس میخوندیم میخواست ازمون وکالت بده و پارسال اینکارو کرد و قبول شد الان وکیل تهرانه این بنده خدا چهار پنج بار قبل پارسالم این کارو کرده بود ولی هر بار لب مرز رد شده بود مثلا هزارتا میخواستن این میشد هزار ده خخخخخخ تا دیگه پارسال قبول شد بنده خدا خانمش اینقدر نذر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 تیر 1398 13:02
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود گاهی برای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 خرداد 1398 15:22
استخر بدون عینک مثل چلوکبابه بدون برنجه تازه کشفش کردم : )
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 خرداد 1398 20:27
دختر دهه شسصتی : ))
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 خرداد 1398 22:51
دلم میخواد امشب بشینم و تا صبح ساز بزنم یه سوال روانشناسی اگه شمام همچین توانایی داشتید اینکارو میکردید یا نه؟یا اصلا اینکار لذت بخشی براتون بوده یانه؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 خرداد 1398 09:42
اگه خواستین بهم کادو تولد بدین الان یه بسته سیم سل ستار خیلی بکارم میاد : )
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 خرداد 1398 00:58
هر وقت تو کارام گره میافته یکم بعدش میفهمم حکمتی درش بوده نمونش دیروز گاهی وقتا اگه تو سرتم زد باید سرتو بیاری پایینتر بگی دمت گرم بعدیو محکم تر بزن خیلی حس خوبیه که بفهمی اون هواسش بهت هست چند شب پیش انگا همه تنهایی هایه عالم بغض شده بود توگلوم گفتم خدایا این رسمش نشد باهات قهرم خوابیدم جاتون خالی تو خواب اینقدر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 خرداد 1398 00:28
چقدر امروز بعد ظهر با مادرم خوب بودم برام دعا کنید همیشه همینطوری باشم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 22:44
میگن سزیال گات بد تموم شددر جوابشون میگم چطور تموم میشد میگفتید خوب تموم میشد؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 22:08
به موج ها بگو کمی یواش تر بهم زنند هوالی تو یک نفر ؛ دلی به دریا زده است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 16:11
حالا مگه اذون میشه :/
-
گیم اف ترونز
دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 22:50
یعنی برگام با این قسمت ریخت هیچی ترسناک تر از یه ادم خشن که اژدها داشته باشه نیست : )) یعنی از بعد دیدن این قسمت ترسم چند برابر شده که مبادا ما تو اتش این جنگ چند پادشاهی که تو واقعیت پیوسته فدایه پشم هایه بز شویم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 اردیبهشت 1398 21:57
داشتم اسفند نمکی که مادرم اورده بود رو به خونم میبستم که همسایم امد کفت بیا اینو ببین رفتم دیدم یه اسفند پوسیده اویزونه به جلو خونش گفت اینو مادرم خدا بیامرز برام اورد همین که گفت خدا بیامرز دلم هری ریخت با اینکه اصلا چشم دیدنشو ندارم ولی طاقت دوریشم ندارم :/ بدترین حالت ممکن برایه ادم گیر افتادن بین عشق و نفرته
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 اردیبهشت 1398 21:12
بیا بیا قرش بده .....:))) واسه همه زنگ زدنات مرسی واسه همه پیگیریات مرسی واسه همه کادو هات مرسی : ))) هوس قر دادن کردیم وسط ماه رمضونیه : )
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 19:57
همین که دلم با توه کافیه نمی خوام بدونم دلت با کیه من آلودم اما نجاتم نده که آلوده بودن به تو پاکیه ..... اگه اون قدیمیا یه ترانه بخونند که هم ادم با ذاتش حال کنه هم ظاهرش ..... هم دیگه رو دوست داشته باشید که امروز رفت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 اردیبهشت 1398 21:36
دوباره شور شوق درس افتاده تو جونم چقدر تاثیر یه حف میتونه زیاد باشه
-
گیم اف ترونز
سهشنبه 17 اردیبهشت 1398 00:46
کارگردان تو این قسمت نشونو داد هنوز ذات خشن خودشو حفظ کرده چقدر این قسمتش ناراحت کننده بود :/
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 22:16
یه خواهرام پیام داده برات استخاره گرفتم گفته اگه درسشو خوب بخونه و تلاششو خوب بکنه و با ادم هایه اصلح مشورت کنه حتما حتما قبوله پس خواهشا تمام تلاشتو بکن قبول بشی ...... چقدر خوبه حس کنی یه نفر به فکرته و براش مهمی