چقدر گیج شدم
تو دو تا نوشته هام نوشتم رفتم دکتر خخخخخخخ
یه بار بیشتر دکتر نرفتم : )
.......
یه دوستی دارم داره براه امتحان وکالت میخونه
متاهل و دارایه یک ناز پسر میباشد : )
امده پیشم با هم درس میخونیم برامن خیلی خوب شده هم دیگه تنها نیستم و هم اینکه خودش نمیدونه ولی از رفتارش با خانمش خیلی چیزا یاد گرفتم
خیلی خوب شده برام
یه دوستام یه وبلاگ بهم معرفی کرده اینقدر عالیه اینقدر پر انرژیه هر وقت وصل میشم حتما چکش میکنم : )
......
برا چشمام رفتم دکتر بی دفتر چه 30تومن با دفترچه 25 تومن بازمن خدا خیرشون بده گیر این پنج تومن بودیم
بگذریم گفت چشمات مشکلی ندارند
خیلی ازشون استفاده میکنی بهشون استراحت بده
خدارو شکر
.....
عجیب با مادرم مشکل پیدا کردم
با حرف زدنش با محبتش و....:/
چشم دیدنشو ندارم :/
خسته شدم از بس بهش حق دادم
از بس درکش کردم
کی منو درک کنه ؟
اینقدر خوشحال میشم میبینم دخترا اینقدر راحت دوچرخه سواری میکنند
امید وارم روزی برسه که فرهنگ جامعمون به جایی برسه که هیچ تفاوتی بین مذکر و مونث قائل نشند
......
برایه چشمام رفتم دکتر
گفت چشمات هیچ مشکلی نداره خسته شدند
:/
نگفتم واسه خستگی چشم چکار کنم
یه چیزایی تو اینترنت خوندم کاشکی جواب بده
........
خدایا
من در مقابل تو هیچ ندارم بگویم
اینقدر خودمو ناقابل میدونم که جرات خواستن چیزی نمیکنم
خدایا تو میدونی تو دل من چه خبرهه
یه جور دیگه نگام کن امسال
دمت گرم