دلم میخواست اول محرم یه اپ به نام اقا بکنم

نه بلدم نه خودمو در در حدی میدونم که در این باره چیزی بنویسم

.....

باز محرم شد کبوتر دلم پر کشید سمته حرم یار

کاش اقا بطلبه اربعین امسالم برم کربلا

وصف حالم نگفتنیه

1.نتم قطع شده منم معتاد اصلا یع وضعی :دی

دو کیاو کم کردم تو این دو روز:دی

زنگ زدم علتو جویا شدن گفت تعمیرکار میفرسیتیم خونتون

حالا تعمیرکار میخواد بیاد چکارکنه نمیدونم :دی

ولی تصمیم گرفتم دیگه  پیگیر وصلش نشم و وقتی که برایه نت میزارم مطالعه کنم :)

....

2.بعد مدتها دو چرخه سواری چند وقت پیش  سوار موتور شدم :)

اصلا میترسیدم گاز بدم

یادش بخیر یه روز پیاده رو جوب تیر برق  سواره پیاده و... کلا برام تعریف نشده بودنند :دی

حالا اصلا بدنم میلرزید  خیلی اروم خیلی با کلاس حرکت میکردم

عجیب حس با شخصیت بودن بهت دست داده بود :دی

یه اتفاق جالبم برام افتاد رفتم  پمپ بنزین بزنم

یه اقایی جلوتر از من بود دیدم داره بنزین لیتری هزار میزنه گفتم دادش برا منم چند لیتر بزن

با یه اعصاب خوردی  چشماشو گشاد کردو  برگشت طرف من

انگار فحش ناموسی به یکی داده باشیا :دی

گفت شرمنده کارت ماله مردمه

هنوز از اون واقعه تو شوکم :دی

یعنی واقعا من اونجا درک کردم میگن مردم اعصاب ندارن یعنی چی :دی

............

3.جمعه این هفته همایش پاده روی از میدان اصلی شهرمون به طرف پارک کوهستان بود

که در اخر با یک جشن همراه بودو به غید یا قید غرعه یا قرئه :دی به چند نفر جایزه میداند

تو همین جشن یه خواننده اوردند از صدایه ضمختش که بگذریم :دی

سه تا اجرا داشت

اولی  ترانه همدم استاد معین

دومی ترانه بزن تار خانم هایده

و با ربنایه استاد شجریان هم کاره خودشو تموم کرد

خخخخخخخخ

یعنی من موندم اینارو  با چه فکری ست کرد :دی

.......

4.یه دست فروش افغانی  تو محل کارمون هست لباس میفروشه

یه داداش داره

تو انگلستان تو یه پیتزا فروشی کار میکرده

اقا این داداشه غید یا قید :دی

انگلیس پیتزا فروشیو اینارو میزنه با خانواده میاند ایران که بچه هاش تو مملکت اسلامی بزرگ بشن

وقتی میاد تصمیم میگیره که اینجا یه پیتزا فروشی بزنه اما نمیدونسته که تو مملکت اسلامی از این مجوزا به افغانی جماعت نمیدند :دی

حالا بنده خدا صبح به صبح یه بیل میزاره رو دوشش سره فلکه :دی

یعنی میشه زنده بمونم و اون مدینه فاضله که وصفشو میگند رو ببینم  :(

...........





توجه کردید  تو ایران هر موقع ورژن جدیدی چیزی میاد بیرون فوق العاده بی کیفیت تر از  مدل هایه اولیشه

کلا همه چیزمون برعکسه  :دی

...............

یه که میدونست من موسیقی کار میکنم امد پیشم گفت میخوام برم کلاس ویالو ن  استاد سراغ نداری؟

گفتم چرا میخوای بری ویالون

گفت پس چی برم؟

گفتم کمانچه

گفت چی هست ؟

براش نیم ساعت توضیح دادم چند تا کلیپ نشونش دادم اصلا دیونه کمانچه شد

فقطحیف که هر چقدر که تو شهرمون سراغ گرفتم یه استاد خوب کمانچه  براش پیدا نکردم

دلم سوخت که چرا اینقد این ساز زیبایه ایرانی مهجور مونده در عوض ساز معادل خارجیش اینقدر طرف دار پیدا کرده

به امید روزی که خودمون و فرهنگمون رو بهتر بشناسیم

........

یه رفیقام که پدر بزرگش چند وقت پیش فوت کرد

تعریف میکرد که پدر بزرگش چند روز قبل فوتش وقتی اکثر فرزنداش دورش بودند براشون تعریف کرده

که یه روز وقتی  داشته با گوسفنداش از یه کوچه باغ عبور میکرده یه نفر دیگه هم با گلش از روبه رو امده

اتفاقی یکی از گوسفندایه اون فرد داخله گله پدر بزرگش میشه

و پدر بززرگش با اینکه متوجه میشه هیچی نمیگه و قضیه  تموم میشه

الان بعد شاید سی سال عذاب گرفته بود که چرا اون گوسفندو پس نداده بود

چند روز بعدم مرد پروندش بسته شد در حالی که پول صدها گوسفند داشت

کاش ادما میفهمیدند که اخر عاقبت هممون اینه میبینند ولی باور نمیکنند که یه روزم نوبت خودشونه

اگه درک میکردند مطمئنا دنیا جایه زیبا تری میشد

همیشه از اینکه اخر عمرم متوجه بشم یه عمر راه کج رفتم ترسیدم

خدایا کمکمون که خودمونو به یه گوسفند نفروشیم



چند شب پیش داشتم برنامه خندوانه رو میدیدم اخر برنامه مجری  برنامه در مورد کمک به 400هزار کودک هموطن سخن گفت حتی غذایه خودن هم نداشتند :|

یاد سخنان اقا افتادم که فرموندند بچه بیارید که تعدادمون داره کم میشه

من هیچی ندارم بگم

..........

یه رفیقی دارم داره واسه لیسانس دانشگاه ازاد درس میخونه

این هر موقع می امد کارگاه پیشه ما بهش میگفتم مهندس کیف کنه

این دفعه امد به اسمه کوچیک صداش زدم انگار بهش فحش دادم 

گفتم خودمون مهندست کردیم که لعنت بر خودمون باد

اگه نه تو همون امیر خودمون بودی

..................



یه فیلم امریکایی دیدم  توش یه بازیگ در نقش یه ابرانی بازی میکرد چیزی که برام جالب بود

اینکه دیگه نقش تروریستها  و تندروهایه دینی رو بهمون نداده بودند و با یک درجه تخفیف نقش یه کلاه بردار حرفه ایه دوست داشتنی رو طرف داشت :)

من به این راه ایمان دارم:))


من اگه میفهمیدم بابایه من تو سنه پنجاه سالگی و بعد هفت تا بچه دیگه منو میخواست چکار ؟خوب  میشد 

درد از دلم زیاده شاید همین روزا یه پست زدم کلی درد دل کردم براتون

...........

تو جمع همکارامون یکی گفت  اره یه خانمی هست چند وقته گیر داده باهام دوست بشه هر چقدرم کم محلی میکنم از رو نمیره  اون یکی گفت خب باهاش دوست شو یه نگاه بهش کردم گفتم خانم داره اگه خانمش بفهمه مشکل ایجاد میشه گفت داشته باشه مشکلی نیست یه جور رفتار کنه  خانمش نفهمه  گفتم  اخرش میفهمه  زندگیشون از هم میپاشه

خوبه خانمشم بره با یکی دیگهدوست بشه   گفت این نمیشه غلطه گفتم چرا؟  گفت  تو قران امده مرد تا چهار تا زن میتونه داشته باشه چون تنوع طلبه ولی زن این حقو نداره گفتم نه خدا نه اسلام نه قران راضی نیستند که زندگی اینا خراب بشه اینطوری خراب بشه

دیگه زبونش از اراجیف گویی بسته شد مشاالله همه هم عالم فیلسوف شدند جایی خوندم از نشانه هایه کشور هایه جهان سوم اینه که هر کسی تو هر چیزی که اطلاعات نداره اظهار نظر میکنه  بابا بلد نیست قران چند سوره داره ازش حکمم صادر میکنه

.......

اولین نکته در خوب صحبت کردن 

توانایی در خوب شنیدن هست:)