یه شاگرد جدید گرفتیم دارم کار یادش میدم
پنج سال از من بزرگتره
پسر ادم دلش میخواد بشینه پا حرفایه این
100 درصد بالهجه حرف میزنه از ضرب المثلایی استفاده میکنه من تا الان نشنیدم :))
صحبتاشم دریوری نیست
کلا خیلی دوست داشتنیه سر کار کلی میخندنم
خلاصه اخر کاری دلم شاد شد :)
کودک درون من خیلی فعاله
شوخم شادم بازی میکنم و....
لذا بعضی از ادم هایه بیشعور اطرافم شخصیتمو با کودک درونم میسنجند برایه همین میخواستم کلا کودک درونم بکشم ولی دیدم چرا برایه یسری بیشعور خودمو برنجونم لذا کلا این دیت ادمها رو گذاشتم کنار و خیلی رسمی جدی باهاشون برخورد میکنم تا الان به ما وقعه پی بردند و هی میگند چی شده منم میگم هیچی نشده
یه دوستی دارم لوله کشه
میگفت دیروز صبح یه کارگر بردم جا لوله بکنه
ظهر روزه نبوده براش یه غذا گرفتم بخوره
داشته ناهار میخورده که نمیدونم ار اماکن یا نیرو انتظامی میرسن
میگفت با لگد زده زیر غذا این بنده خدا :/