مهم نیست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دیشب بعد مدتها خواب دیدم 

خیلی خوب بود اول بار خواب دیدم رفتیم تویه جنگل کوهستانی تو دامنه کوه ایستاده بودم به فاصله چند متد دور تادورم پر از درختایه بلند بود خورشید پشت ابرا بود و حالت سایه بود هوا اینقدر مرطوب بود که میشد شبنم رو  رویه گونه هات حس کنی و بهتر از اینا حسه خوبی بود که داشتم 

دیدین بعضی وقتها همه چیز فراهمه ولی دله ادم شاد نیست خوش نیست خیلی وقته دله من اینطوریه ولی دیشب اینطوری نبودم 

بعدش نمیدونم چی شد از خواب بیدار شدم دوباره که خوابیدم رفتیم یه کشورایه اروپایی سوار کالاسکه شدیم 

زمین سنگ فرش بود چراغهایی به ارتفاع چند متر که پایه هاشون برنگ  سیاه بود دوطرف خیابون بودند پشت تیرا به فاصه چند متر ساختمون هایی به ارتفاع حدود هفت هشت متر با نمایه سنگ بودند بارون امده بود و همه جا خیس بود چراغا کالاسکه سنگ فرشا نماهایه ساختمونا  و... هوا هم خیلی دوست داشتنی و عالی بود  جاتون خالی خیلی خوش گذشت 

کاش هر شب از این خوابا ببینم : )

سخت تر درس خوندن بعد ده سال خراب  کردن اعتقادات و افکاریه که بیست سال گذشته  اجر به اجر  رویه هم گذاشته شده و شخصیتمو شکل داده 

.......

در نظر من هر شخصی از یه سنی که فراتر رفت نیاز پیدا میکنه به یه جفت و باید این جفت رو داشته چون یه نیازه مثل اب خوردن مثل غذا خوردن 

مگه ادم میتونه اب خوردن سرکوب کنه  و نابود نشه؟ 

حالا بعضیا این جفتو از راه رسمیش پیدا میکنند یعنی ازدواج  بعضیا هم از راه غیر رسمی  یعنی دوستی  به  نظر من هیچ فرقی میون این دوتا نیست 

در دو مورد هر دو جفت  برایه رفع نیازهاشون بهم نزدیک شدن 

من اینارو قبول دارم ولی هر کار میکنم نمیتونم در خودم به اجرا در بیارم اگه یه روز قرار باشه بین یه خانم مطلقه و یکی که قبلا دوست پسر داشته یکی رو انتخاب کنم البته در شرایط  اخلاقی یکسان مورد اول انتخاب میکنم نمیدونم چرا مورد دوم  کارش برام زشته  با اینکه میدونم هر دوشون هیچ فرقی با هم  ندارند 

البته این در دو جنس صدق میکنه حالا نیاین بگید به خانما بی احترامی کردی 

.......

بعضی پدر مادرا این همه قران میخونند به نیت بهشت

به نظر من اگه دو تا کتاب تربیت فرزند میخوندند رستگاریشون تضمین شده تر بود تا اینکه روزی چند ساعت بشینند عربی بلغور کنند



هر وقت کار خطایی میکنم  عذاب وجدان  شدیدی میگیرم چند وقته کار اشتباهی نکردم ولی نمیدونم  چرا این حسه مارو ول نمیکنه فکر کنم  پیش فعال شده :دی

چی میشه که یه اسیر  زنده رو دست و پاشو خرد می کنند و بعد سرشو از پشت ببرند بعد جنازشو اتیش بزنند 

یعنی اگه یه روز ازم بپرسند خطر ناک تر از حماقت چیه میگم اعتقاد 

اعتقاد که باعث میشه احمق ها  و چه بسا داناها  چماغ بشند بیافتند دسته یه عده سیاست مدار  بی وجدان 

و همدیگه رو تیکه پاره کنند .

اگه یه روز بچه دار شدم هیچوقت  هیچ اعتقادیو بهش یاد نمیدم عوضش بهش یاد میدم انسان باشه 

.........

تو خونه نمیشه درس خوند فکر کنم دوباره باید برگردم باغ 

پسر باغم تنهایی دخله ادمو میاره 

گاهی میگم بیخیال اینم یه سال دیگه  عوضش اینجا کمک دست مادرتی 

تو که عمرت به فنا رفته اینم روش 

ولی نمیدونم چرا نمیتونم بیخیال شم 

این فکر که از هم سن سالیام عقبم میریزدم بهم 

.........

نمیگم کاش ای کاش سهم من تو بودی 

با اینکه بی تو این دل بیقراره

همیشه اون که عاشقه پیادس 

همیشه اون که معشوق سواره


ترانه ماله استاد بیژن مرتضویه  پیشنهاد میکنم  گوش کنید