چند شب پیش داشتم برنامه خندوانه رو میدیدم اخر برنامه مجری  برنامه در مورد کمک به 400هزار کودک هموطن سخن گفت حتی غذایه خودن هم نداشتند :|

یاد سخنان اقا افتادم که فرموندند بچه بیارید که تعدادمون داره کم میشه

من هیچی ندارم بگم

..........

یه رفیقی دارم داره واسه لیسانس دانشگاه ازاد درس میخونه

این هر موقع می امد کارگاه پیشه ما بهش میگفتم مهندس کیف کنه

این دفعه امد به اسمه کوچیک صداش زدم انگار بهش فحش دادم 

گفتم خودمون مهندست کردیم که لعنت بر خودمون باد

اگه نه تو همون امیر خودمون بودی

..................



یه فیلم امریکایی دیدم  توش یه بازیگ در نقش یه ابرانی بازی میکرد چیزی که برام جالب بود

اینکه دیگه نقش تروریستها  و تندروهایه دینی رو بهمون نداده بودند و با یک درجه تخفیف نقش یه کلاه بردار حرفه ایه دوست داشتنی رو طرف داشت :)

من به این راه ایمان دارم:))


نظرات 5 + ارسال نظر
دختر خوب دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 13:44

ترس نداره!دردم نداره!برو یه جای مطمئن!دکتر غوره ای تو امیر اباد هست!

اگه مشکل مال خونه بده که هیچ!اگ مال اضافه بودن حجم خونه!یا غلظتو این حرفا!خونت رو اهدا کن!در حد یه جای سوزنه فقط...بعد سبک میشی...
سلامتیت رو جدی بگیر...

تصمیم گرفتم برم خون اهدا کنم :)

دختر خوب دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 14:13

راستی حال دلت چطوره!دکترش بردی؟!

واسم حجامت تجویز کردن :)
ولی من میترسم برم :(

دختر خوب دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 14:07

:|

آ. ک جمعه 10 مهر 1394 ساعت 21:09

یکی از دردناک ترین چیزا تو این دنیا، همین بچه های گرسنه هستن! ی امار وحشتناک ک هیچ وقت یادم نمیره اینه که هر دقیقه بیشتر از بیست تا بچه تو دنیا از گرسنگی می میرن!
امان از دست این فرمایشات و دلواپسان!

این همون قضیه اصالت داشتن یا نداشتن هس!

ب رئیس هم بگیم بره دست بده، چ دیدی شاید شدیم قهرمان فیلم!

امان از دست احمق هایه مغرور
یه کلیپ دیدم پسر دکتر حسابی داشت در مورد ساخت دانشگاه تهران توسط پدرش در دوره رضا شاه پهلوی جرف میزد میگفت بعد اینکه دو ساعت پدرم برا رضا شاه از دانشگاه گفت رضا شاه گفت من از اینایی که گفتی هیچی نفهمیدم میشه مثال بزنی تا بفهمم
یعنی اصا هنگ کردم رضا شاه قلدر بیسواد که تموم عمرش صرف نظامی گری شده اینقدر رو راست بوده اینقدر منطقی بوده اینقدر خالی از غرور بوده اینقدر شخصیت بزرگی داشته
حالا اینا دو کلاس درس خوندن یه مقام به لطف ارادتشون نسبت به...گرفتند دیگه خدارم بنده نیستن
.....
:)))
حالا ببینیم با معاونش که دست داده چه میکنند تا بعد برسیم به رئیس:))

زیتون چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 17:43 http://www.zeytoone-tanha.blogsky.com/

آقا

این بند دوم خیییییلی حرف داشت. خیلی فلسفی بود. خیییلی هاااا


بعد از توافق ساخته بودن؟

.....:)
...
جرات نقد کردن کارشو تداشتم
گذاشتم به عهده خوده خواننده
...
اره :)))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.