امشب تو راه بر گشت یه نفر دست گرف سوارش کردم برسونمش همین که داشت سوار میشد  همو شناختیم یه همکلاسی دوره دبیرستانم بود 

سوار شد تا در خونشون رسوندمش  همه راه پشت موتور گریه کرد زنش تازه  امشب وضع حمل کرده بود بنده خدا پول نداشت مرخصش کنه 

قیبل رو مینی بوس بود گفتم اونو چکا ر کردی گفت مینیبوسو فروختم همین که فروختمش قیمتش سه برابر شد (دوره اقایه خدمتگزار که قبمتا یه دفعه چند برابر شد )دیگه نتونستم بخرم یکم بدهکار بودم بدهکاریامو دادم خلاصه پولش تموم شد رفت حالا هم ما موندیم یه دنیا خرج بیکار 

یه چند بار امدم از این ذکرا که وضع اقتصادیو خوب میکنه بهش بگم ترسیدم هر چی از دهنش در میاد به اسلام مسلمون اینا بگه دیگه هیچی نگفتم :/ 

به لطف سیاست  سیاست مدارایه کشورمون 

از این موارد خیلی میبینم  ولی نمیدونم چرا این یکی اینقدر سوزوندم :/




از همه چی سیر شدم :/

تو حیاط یه بچه گنجیشک دیدم از ترس اینکه براش اتفاقی بیافته دویدم بگیرمش ولی نمیدونم چی شد یه دفعه منصرف شدم امدم تو اتاق بعد چند دقیقه دیدم باباش داره از تو ظرفی که براشون نون خشک خیسوندم غذا دهنش میکنه خیلی خوشحال شدم که نگرفتمش:)

چند روزه کتاب امپراتوریه هیتلر گوش میکنم  

یکی از کارایی که هیتلر قبل از جنگ جهانی و  بعد از به قدرت رسیدنش کرد 

ایجاد خوف و ترس زیاد بود طوری که هیچ کس جرات نداشت با نامه پیشوا شوخی کنه یا ارزش هایه  حذب نازی رو به سخره بگیره 

چنین خطایی جزاش مرگ بود 

جالبش این بود که چندین هزار نفر جاسوس میون مردم خودش داشت تا اگر کسی چنین خطاهایه بزرگی میکرد فورا گزارشش رد بشه و بحسابش رسیدگی بشه 

این دستور العمل به نظرتون آشنا نیست ؟

هیتلر با اون ابهتش به زباله دان تاریخت پیوست کاش بعضیا میفهمیدن  که ایندشون بهتر از هیتلر نمیشه:/

.......

من خیلی غلط املایی دارم ؟:)))

نمره املام همیشه جز کمترین درسام بود :دی

.....

خدایا ما که منتظر واقعی نیستیم ولی واقعا نیاز مندیم 

خودت فرج اقارو برسون

اللهم عجل لولیک الفرج 

مامانم اینا چند روز رفتن مسافرت من داداشتم تو خونه موندیم 

یه خواهرام یه کیک کاکائویی خوشمزع درست کرد برامون اورد 

جاتون خالی ظهری یه مقدارشو خوردم 

از اون وقتی که اینا رو خوردم سرعت ضربان قلبم چند برابر شده حالم یه طوریه :/