تو کلاسمون یه پسره هست قدش یه ده سانت از من بلند تره هیلکی هم از من درشت تره 

بعد واسه امتحان میان ترم بیخیال نشسته بودم رو حیاط 

امد پیش گفت استرس دارم زیاد نخوندم گفتم بنده خدا من اصلا نخوندم استرس نداشته باش : ))

بعد دیدم واقعا دسته خودش نیست رفتاراش خیلی بچگانس پرسیدم متولد چندی گفت 81 دهنم باز مند 11سال از من کوچیکتر بود 

(تو طول ترم میخونم واسه امتحانا اصلا نمیخونم :))

...

این ترم کلاس زبانمون داره تموم میشه یه استادی پیدا کردم به همین قیمت اموزشگاه همین تعداد جلسات رو برام میزاره خیلی خوبه چون اسپیکینگ و..مستقیم باهام کار میکنه ولی یه بدی داره دیگه تو جمع کلاس نیستم 

میترسم به این برسم که  کلاس بوده که حالمو خوب میکرده نه فقط صرفا زبان و اموزشگاه رو از دست بدم حالا نمیدونم چکار کنم 

.......

یه روز صبح از خواب که پاشدم به دلم افتاد برم جاخونه رو بسازم 

منم رفتم تو گودش

هرچه بادا باد  



نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه زهرا پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 09:18

مطمئن باش فضای کلاسه که حالتو خوب میکنه نه صرفا یادگیری زبان. اگر هدفت یادگیری زبانه، خصوصی برو، اگر هدفت حال خوب و در کنارش یادگیریه،موسسه رو ادامه بده

......

خودت را برای حرص خوردن و فرسوده شدن اماده کن. در بدترین شرایط ممکن داری شروع میکنی و شروع سختی خواهی داشت. اما بدان نتیجه رضایت بخشه.موفق باشی

هدفم یاد گیریه پس خصوصی رو میرم
چیزایی که حالمو خوب میکنه زیادن
...
بله همینطوره که میگین کلا نظرتون سنجیده و خوب بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.