امروز دوتا اتفاق جدید رو تجربه کردم چون دومیش داغ تره دومی رو اول میگم : )

ظهریه دوستم گفت برو گله رو  از کوه بیار پایین ؛رفتم بالا کوه دیدم یه بزا تنها یه گوشه ایستاده بقیه هم اون طرف در حال چرا هستند نزدیکتر که شدم دیدم یه چیزی از رحمش خارج شده 

داد زدم دوستمو صدا زدم امد گرفتش و کمکش کرد تا بچشو بدنیا بیاره : ))

اسمشو میخوام بزارم کاکل زری : )

اولیم اینکه امروز شیر دوشیدنو یاد گرفتم :))

جاتون خالی الان رفتم یه لیوان شیر بز دوشیدم خوردم : ))

الانم جاتون خالی نشستم رو یه سکو 

دور تا دورمم جنگله هوا هم ابری شده بلبلم داره میخونه 

اصلا یه وضعی

 اینقدر حس حال فضا خوبه که  اگه همتونم اینجا بودید به همتون میرسید 

جاتون خالی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.