نزارید دیو درونتون جون بگیره که دخلتونو میاره

....

مدت ها پیش در عنفوان جوانی زمانی که درونم شعله هایه شهوت زبانه میکشید 

یه دختری که دوسم داشت بهم پیشنهاد رابطه داد 

نکه ادم خوبی باشم  ولی دلم رضا نداد برا ارضا خودم بهش دروغ بگم و نقش بازی کنم 

نهایت دیگه بهم پیام نداد 

خبری ازش نداشتم تا اینکه فهمیدم ازدواج کرده 

نمیدونم این حرفم تحت تاثیر توهماتیه که منزل پدری درونم القا شده یا نه ولی خوشحالم که ازم خاطره بدی براش نموند گرچه الانم فکر نکنم خاطره خوبی براش مونده باشه خخخخ 

میگند به دخترا نه بگی خیلی بدشون میاد خخخخ



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.