-
بسیار مهم
سهشنبه 31 مرداد 1402 01:07
از کوچکترین و بی ارزش ترین اسنادی هم که دارین خوب نگه داری کنید یه جا مخصوص که فقط خودتون بلد باشید داشته باشید و کوچک ترین اسناد هم اونجا نگه دارید و به هیچ کسم برا نگهداری از این اسناد اعتماد نکنید حتی خواهر برادر چند ماه پیش با یه دست خط و امضا در یه برگه پاره شده از سالنامه که ده سال پیش از یکی گرفتم جلو یه ضرر یه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مرداد 1402 11:31
دیروز یه کلیپ از پروفسور نادری دیدم میگفت هیچ منبع علمی برایه اتفاقات بعد مرگ وجود نداره و احتمالا لامپا یه دفعه خاموش میشه خخخخخ یه غمی از اون موقع دلمو گرفت یعنی تهش تموم میشه :( تا امروز صبح دخترمو که دیدم یه حال خوبی بهم دست داد یه حس خاص که منو از دنیا ارضا میکرد :) تازگیا یاد گرفته بگه چیه ؟ هعی میاد اینور میره...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 مرداد 1402 23:28
یه شاگردی داریم ۱۸سالشه با یه دختره دوست شده ۱۵سالشه امروزم با هم رفتن اصفهان گردی میدونید من هیچ وقت از اینکارا نکردم حالا این چیزا رو میبینم حسودیم میشه :/ خدایا این بار حسادت و حسرتو از رو دوشم بردار
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 مرداد 1402 22:35
خواهرم یه خونه هفتاد متری دو طبقه داره ، طبقه پایینشو داده سی تومن پیش ماهی چهار میلیون اجاره این در صورتی هست که یه کارگر در بهترین حالت ماهی ده تومن حقوق میگیره :/ چرا با مردم این کارو میکنند خدایا خودت یه کاری بکن :/ کاش یه پنصد جریب زمین داشتم میدادم به ایناکه خونه ندارن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مرداد 1402 21:35
امروز یه پرایدی یه اشغال از ماشینش انداخت بیرون اینقدر ناراحت شدم که میخواستم اشغاله رو بردارم و خودمو برسونم بهش و لندازم تو ماشینش ولی بهش نمیرسیدم تا اینکه یه دفعه پیچید جلو یه ماشین دیگه و با هم تصادف کردن نمیگم تصادفش بخواطر اینکارش بوده ولی به نظرم بی ربطم نبوده حتی یک میلیونیم درصد پس خواهرم حجابت خخخخ عجب وضعی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 مرداد 1402 14:46
دیروز یکی از بچه ها سایت که قبلا شمارمو گرفته بود زنگ زد بزاش پنجاه تومن طلا خریدم باید فرایند اشنایی با دوستایه مجازیمو زودتر شروع میکردم الاقل ده سال خخخخ
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 مرداد 1402 12:55
دختر همسایمون ۱۸سال پیش تو۱۹سالگی عاشق یه پسر شد و با وجود مخالفت دوتا خانواده با هم ازدواج کردن دیروز امده بود خونه مادرم با وجود اینکه چهارتا شکم زاییده بود هنوزم طر حال قبراق مثل قدیمش بود ولی دلش پر از درد بود که هجده ساله یه نفس راحت نکشیده ،شوهرش از همون اول معتاد بود نه کار میرفت نه خرجی میداد فقط بچه دریت کرده...
-
مخاطب خاص
شنبه 31 تیر 1402 14:21
مخاطب خاص عزیز تورا با همه کج خلقیهایت دوست داشته ، دارم و خواهم داشت تو دوست خوب منی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 تیر 1402 22:51
امروز دخترم تونست راه بره درست تو تولد یک سالگیش نوشتم که یادگاری بمونه :) نمیدونم چرا چند وقته قلب درد گرفتم :( دکترم رفتم گفت چیزی نیست ولی هنوز درد دارم :( عیچی سلامتی نمیشه خیلی مراقب سلامتیتون باشبد اصلا حرص و اضطرابو از زندگیتون دور کنید که اگه حال منو داشتید مطمئنا میفهمیدید چی میگم اهنگ این چه جهانیست از پرواز...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیر 1402 23:13
http://omide-babayi.blogfa.com/ تو این وب برات پیام گذاشتم اگه هنوز دسته تو هست جواب بده
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 تیر 1402 22:38
امروز یه دختره هفده هجده ساله امده بود کارگاه دستبنشو سایز کنم وقتی داشتم سایز دستش میگرفتم دیدم چند جا جایه خودکشی رو دستش بود :/ من خودم تا پایه خودکشی رفتم و برگشتم ولی اینکه چندبار ادم با تیغ رگ دستشو زده باشه برام قابل هضم نیست کاش خدا کمکش کنه و راهو نشونش بده زندگی خیلی قشنگه من اگه هزار سالم زندگی کنم کممه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 تیر 1402 08:15
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳ بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم ز دستت که نمیدهی مَجالی نه رَهِ گُریز دارم نه طریق آشنایی چه غمْ اوفتادهای را که تواند احتیالی همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 تیر 1402 23:39
با اختلاف زیاد لاشی ترین افراد اونایین که به یه مراسمی مثلا عروسی دعوت مشند ولی نمیرند خو بی شرف به صاحب مجلس بگو شرمنده نمیتونم بیام .... گاهی وقتا دلم میخواد بخورمش خخخخ اخه خیلی خوشمزس خخخ توپولیه منه :)
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 تیر 1402 08:00
وای به عروسی که دی جی خوب نداشته باشه ولی با این که اهنگاش خوب نبود اینقدر رقصیدم که نگو خخخخخ جاتون خالی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 تیر 1402 23:17
دیشب دلم میخواس یکیو بغل کنم رفتم خانممو بغل کنم نیومد ، دخترمو بغل کردمو کنارش خوابیدم هرچی امد گفت بیا پیش خودم دیگه نرفتم خلاصه کسیو که دختر داره از اینکه بغلش نکنید نترسونید :)) ...... نمیدونم چرا خدا هروقت میخواد دخلمو بیاره تورو میاره بخوابمیه حسه تلخ نبودن، تازه پس زمینشم اهنگ مرتضی پاشایی پخش میشه خخخخ
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 تیر 1402 23:46
ادما و با یه لبخند هرچقدر کوچک مهمون کنید حسه خوبو منتقل کنید تا چندبرابر چیزی که دادید بگیرید البته من خودم جرات نمیکنم به دخترا لبند بزنم از بس خوشکلم میافتند دنبالم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 تیر 1402 22:13
تنها یک چیز را بیشتر از تو دوست دارم و آن دوست داشتن توست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 تیر 1402 23:56
من همیشه لباس ارزون میخرم بعد امروز یه پیراهن گران قیمت بهم هدیه داده شد اصلا حودم تو اینه گفتم فتابارک الله احسن الخالقین خخخخ عملا به این رسیدم که ادما زشت نیستن بنده خداها پول ندارن خخخ ولی من امیدوارم یه روزی بتونم به جایی برسم که اون پول داره با اون فقیره با اون زشته یا زیباهه برام هیچ فرقی نداشته باشن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 تیر 1402 15:10
ساری گلین با صدا سینا جوانشیر کوچه لره اوزلماسون رو با صداسالار عیقی و اهنگ ناشکیبا رو از همایون شجریان گوش کنید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 تیر 1402 22:50
گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد چون حکم خدا آید آن زیر و زبر باشد بر هر چه امیدستت کی گیرد او دستت بر شکل عصا آید وان مار دوسر باشد وان غصه که میگویی آن چاره نکردم دی هر چاره که پنداری آن نیز غرر باشد خودکرده شمر آن را چه خیزد از آن سودا اندر پی صد چون آن صد دام دگر باشد آن چاره همیکردم آن مات نمیآمد آن چاره...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 تیر 1402 23:25
حدودا هفت سال تو یه فروم با اسم مستعار عضو بودم خیلی از افرادی که اونجا باهاشون دوست شده بودم از سر لطف میخواستند که این اشنایی رو به دنیایه واقعی بکشند ولی بر اساس دلایلی هیچوقت اینکارو نکردم تو چند هفته پیش رفتم مغازه ای که برا خانه اینترنت خرید کنم همین طور که با فرو شنده صحبت میکردیم شروع کردم از خواطرات سربازی و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 خرداد 1402 21:32
اگه میدونستید چقدر یه دختر برا پدر عزیزه هیچوقت دنبال عشق نمیگشتید .. دوست دارم همش پیشش باشم خخخخ گاهی حس میکنم خانمم بهش حسودی میکنه خخخ
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 خرداد 1402 00:38
یه زمانی دو کیلو الوچه میخوردیم بعدشم یه کاسه پر البالو هیچ طوریمون نمیشد حالا با دو تا الوچه سردیمون میکنه خخخخ فکر کنم دارم میانسالی رو رد نکرده پیر میشم خخخخخ
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 خرداد 1402 23:07
سکوت هرچی قراره به ادم برسه تو سکوت میرسه نه فقط زبانی بلکه یکوت ذهنی سکوتی فارغ از خودخوری و تشویش ذهنی و خارج از این گذشته و اینده و ... سکوتی که انسان را در حال نگه دارد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشت 1402 23:17
نمیدونم تا الان دارو بیهوشی مصرف کردین یا نه ؟!، وقتایی که با مادرم حرف میزنم یا پیششم انگاری کلی دارو بیهوشی مصرف کردم اینقدر اروم میشم که خوابم میبره
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1402 22:48
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی به کسی نمیتوانم که شکایت از تو خوانم همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت که نظر نمیتواند که ببیندت کماهی من اگر چنان که نهی است نظر به دوست کردن همه عمر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 اردیبهشت 1402 20:53
ورود کاربر / نامنویسی مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۸ ای یار غلط کردی،با یار دگر رفتی از کار خود افتادی در کار دگر رفتی صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم گلزار ندانستی در خار دگر رفتی گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی ای حال غلط کرده...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 07:07
امان از هزار سال زندگی نکرده که آدم هرشب خواب یه روزشو میبینه
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 00:52
مارا به در می خانه راه ندادند تا صبح به گریه در کوی نشستیم غافل از باده ساقی طرب مست مست نشستیم پرسیدند کز چه در کوی او بنشسته ای ؟ گفتمشان به کجا روم که هر کوچه هر برزن نام نشان اویند گفتند خوش امدی به دایره جنون او و ما مجنون ، لیلی عالم شدیم. ......... میدونم حنام در وادی عشق و معرفت الهی هیچ رنگی نداره ولی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردین 1402 05:33
بعد ده سال خواب یه نفر دیدم که اصلا تو بیداری ندیدمش!!!! #ذهن مریض من